تهران- ترسیم – به گفته «تقی آزاد ارمکی» استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، از پیامدهای وقایع اخیر، رسیدن جامعه به مرحلهای از خودیابی عمیق بود. «عالیه شکربیگی» دیگر جامعهشناسی است که معتقد است، آنچه پس از جنگ در جامعه ایرانی بروز یافت، ریشههای هویت ملی ایرانیان را نشان داد.
گروه پژوهش ترسیم نیوز، در روزهایی که کشور درگیر جنگ و انتظار دشمن بروز آشوب بود و هرجومرج، در جامعه به شکلی شگفتانگیز همگرایی عمیقی شکل گرفت.
جنگ دوازده روزه اگرچه با آسیبهایی همراه بود، اما موجی از همبستگی و اتحاد ملی را در جامعه به وجود آورد. در این شرایط سخت، مردم از هر قشر و تفکری، فارغ از اختلافات سیاسی و اجتماعی یا تفاوتهای فرهنگی، برای حمایت از یکدیگر و تقویت روحیه جمعی گرد هم آمدند.
جدای از آنچه در کوچه و خیابان یا در گفتوگوهای عمومی و در میان خانوادهها شاهد بودیم، در فضای مجازی نیز هشتگهای وحدتبخش و محتواهای امیدآفرین تا حد زیادی جایگزین بحثهای حاشیهای شد و فضای همدردی جمعی را گسترش داد. این جنگ، بار دیگر ثابت کرد که جامعه ایران در مواجهه با تهدیدات خارجی، قادر است با یکپارچگی، چالشها را به فرصتی برای تقویت همبستگی تبدیل کند.
در پیوند با مفهوم همبستگی اجتماعی، عناصر شکلدهنده به آن و کارکردهایش در شرایط کنونی، پژوهشگر ایرنا با «تقی آزاد ارمکی» استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و «عالیه شکربیگی» استادیار و عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی گفتوگوهایی داشته که گزیدههایی از آنها در گزارش حاضر انعکاس یافته است.
جامعه به مرحلهای از خودیابی وارد شد
به گفته آزاد ارمکی، جنگ اخیر با تمام سختیهایش، بستر شگفتانگیزی برای همگرایی اجتماعی در ایران فراهم آورد. این رویداد ناخواسته، حس عمیقتری از تعلق به وطن، خانواده و دوستان را بیدار کرد و لایههای پنهانی از هویت ملی را آشکار ساخت. مردم در این دوران به سمت محتوای فرهنگی با محوریت ایران، سنتها و ارزشهای خانوادگی گرایش پیدا کردند؛ نوعی بازگشت به ریشهها که تسکینبخش بود.
این همگرایی هنوز به همبستگی پایدار تبدیل نشده چرا که جامعه از موقتی بودن بحران آگاه بود. پایان جنگ هم ترکیبی از شادی و اضطراب را به همراه داشت اما نکته مهمتر، رسیدن جامعه به مرحلهای از خودیابی عمیق بود.
مردمی که شاید زمانی برخی از ارزشها را فراموش کرده بودند، اکنون به آگاهی جدیدی دست یافته و از آن لذت میبرند. این خودیابی گرانبها سرمایهای است که باید تقویت شود تا در بحرانهای آتی به کمک جامعه بیاید.
شبکهها اجتماعی علیه رسانههای خارجی
این جامعه شناس ادامه میدهد: در بحبوحه رخدادهای اخیر، رسانههای اجتماعی نقشی بیبدیل و موثرتر از رسانه ملی ایفا کردند. در حالی که رسانه ملی رویکرد سنتی و شعارگونه خود را دنبال میکرد، فضای مجازی به میدانی پویا برای کنشگران مدنی و مردم عادی تبدیل شد. افراد با وجود محدودیتها، فعالانه پیامها و نظراتشان را منتشر کردند و چرخش آزاد اطلاعات به ارتقاء آگاهی عمومی و ایجاد گفتوگوی اجتماعی کمک شایانی کرد.

با وجود نقش مخرب برخی رسانههای برونمرزی، بدنه اصلی شبکههای اجتماعی، حتی اگر منتقد بودند، در عمل به نهادی برای تقویت همبستگی ملی و فرهنگی تبدیل شدند.
فرصتی بینظیر برای بازنگری در اولویتهای فردی و جمعی
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران بیان میدارد: رخداد اخیر فرصتی بینظیر برای بازنگری در اولویتهای زندگی فردی و جمعی جامعه ایران فراهم آورد. پیش از این، جامعه دچار نوعی بلاتکلیفی و رهاشدگی بود که اغلب به مهاجرت، تفریح، مصرفگرایی و سطحینگری سوق مییافت. اما اکنون، این رویداد بهعنوان شوکی بیدارکننده عمل کرده و به جامعه آموخته چگونه در شرایط اضطراری واکنش نشان دهد.
در ابعاد فردی، این بازنگری به تغییر در مناسبات اجتماعی منجر شده است. افراد به دنبال احیای ارتباطات دوستانه، حمایت از خانواده و شکلدهی گروههای دوستی هستند تا تکیهگاهی برای یکدیگر باشند. این گرایش به همبستگی درونگروهی نشانهای از درک عمیقتر نیاز به حمایت اجتماعی است.
در حوزه مصرف کالاهای فرهنگی، بخشی از جامعه در دوراهی اعتماد به رسانههای داخلی یا برونمرزی قرار گرفته بود لذا شرایط پسابحران فرصتی طلایی برای رسانه ملی است تا با بازبینی سیاستهای خود، اعتماد عمومی را جلب کرده و در این بازنگری جمعی، نقشی محوری ایفا کند.
آشفتگی و آسیبهای واردشده به روان و تفکر جمعی جامعه نیازمند راهکارهای جدی است. راهکار اصلی، تقویت همبستگی اجتماعی مثبت و دعوت از جامعه مدنی برای مشارکت فعال و ارتقاءبخش است. نکته کلیدی دیگر، فاصله گرفتن نیروهای نظامی و امنیتی از حوزههایی نظیر فرهنگ، است. تجربیات گذشته نشان داده که حضور بیش از حد این نهادها در عرصههایی خارج از وظایف اصلیشان، آسیبزا بوده و به بحرانهای ناخواسته منجر شده است.
وقت آن رسیده که صاحبان سرمایههای اجتماعی، مسئولیت گشایش اجتماعی و رهبری فکری جامعه را بر عهده بگیرند. این مهم را تنها با حضور و فعالیت این اقشار میتوان به یک گشایش اجتماعی واقعی متصل و آن را تجربه کرد و جامعه را برای مواجهه با بحرانهای آتی آماده ساخت. استفاده از این فرصت و ورود جامعه مدنی به میدان، نه تنها به ترمیم روان جمعی کمک میکند، بلکه زمینه را برای شکلگیری یک جامعه پویا و مقاوم فراهم میآورد و از دوقطبی شدنهای خطرناک جلوگیری میکند.
فضائل اجتماعی شگفتانگیزی در میان مردم ایران آشکار شد
از دید آزاد ارمکی، با وجود تمام تلخیها، فضایل اجتماعی شگفتانگیزی در میان مردم ایران آشکار شد.
در شرایطی که شهروندان مجبور به ترک خانههایشان و مواجهه با آیندهای نامعلوم بودند و حس کنترل بر سرنوشت تضعیف شده بود، پدیدهای حیرتانگیز رخ داد و آن عدم بروز ناامنی و هرجومرج در شهرهای تخلیهشده بود. این اتفاق نشاندهنده میثاق جوانمردی و اخلاقیات پنهان، حتی میان اقشار آسیبپذیرتر جامعه بود.
عدم ورود دزدان و مجرمان به خانههای رهاشده، در شرایطی که نیروهای امنیتی درگیر جنگ بودند، نشانهای قوی از وجود اعتماد اجتماعی ذاتی و بلوغ پنهان در جامعه است؛ رویدادی که پتانسیل بالایی برای بازسازی و تقویت سرمایه اجتماعی دارد.
در کنار ترمیم خرابیهای فیزیکی، توجه ویژه به آسیبدیدگان روحی و عاطفی ضروری است
از دید این استاد جامعهشناسی، با وجود آن چه بیان شد، این جابهجاییهای اجباری و نگرانی از آینده، به آسیبهای روحی و روانی عمیقی در میان شهروندانی که مجبور به تک منزل شدند منجر شد. اضطراب ناشی از سرنوشت خانه، خانواده و سرمایه، در کنار ترس دائمی از حملات، یک آشوب روحی را برای بخش قابل توجهی از جامعه به بار آورد.
بنابراین، در کنار ترمیم خرابیهای فیزیکی، توجه ویژه به آسیبدیدگان روحی و عاطفی ضروری است. راهکار بازسازی این حس کنترل و ترمیم آسیبها، در ورود فعال و مؤثر کنشگران جامعه مدنی نهفته است. صاحبان تواناییهای اجتماعی و سرمایههای فرهنگی باید با زبانی دوستانه، جامعه را به مشارکت اجتماعی و بازسازی اعتماد به نفس دعوت کنند.
این رویکرد فرهنگی و اجتماعی، بسیار مؤثرتر از هرگونه اقدام نظامی یا امنیتی خواهد بود و میتواند جامعه را از خطر دوقطبی شدن مجدد نجات دهد.
رویدادهای اخیر عمق ریشههای هویت ملی ایرانیان را نشان داد
شکربیگی در گفتوگوی خود با پژوهشگر ایرنا روی نکته مهمی در تاریخ ایران انگشت میگذارد که این نکته یکپارچگی اجتماعی ایرانیان در برابر دشمن خارجی است.

به بیان این جامعهشناس، با وجود تمامی مشکلات و اختلافات داخلی، در زمان حمله دشمنان خارجی، مردم ایران همواره برای دفاع از سرزمین و میهن خود متحد شدهاند. این همگرایی، ویژگی بارزی است که در نبردها و جنگهای مختلف، از جمله در جنگ دوازدهروزه به وضوح مشاهده شده است. آحاد اقشار جامعه با وجود مشکلات داخلی، هیچ گاه اجازه ندادهاند که دشمن خارجی برای آنها تصمیمگیری کند و همواره در مقابل تهاجمات ایستادگی کردهاند.
وی بر مفهوم ایران فرهنگی تأکید کرده و معتقد است: ایران فرهنگی مفهومی فراتر از مرزهای جغرافیایی است. این یک کلیت فرهنگی-اجتماعی است که همواره در طول تاریخ، ویژگی برجسته همگرایی و مقاومت در برابر بیگانگان را به نمایش گذاشته است.
مردم این سرزمین، به ندرت اجازه دادهاند نیروهای خارجی به سادگی سرزمینشان را تصرف کنند و همواره در برابر تهاجمات ایستادگی کردهاند. البته در مقاطعی، جدایی بخشهایی از خاک کشور رخ داده، اما این اتفاقات بیشتر نتیجه عدم آمادگی یا تصمیمات حاکمان وقت بوده، نه نبود تمایل یا توان مقاومت در مردم. این ویژگی منحصربهفرد، نمونههای جهانی کمتری دارد و عمق ریشههای هویت ملی ایرانیان را نشان میدهد.
سرمایههای اجتماعی مانند شبکه ایمنی برای کشور عمل میکنند
شکربیگی در تبیین نقش سرمایههای اجتماعی در مواجهه با بحرانها بیان میکند که این سرمایهها، شامل اعتماد عمومی، شبکههای ارتباطی قوی، انسجام و مشارکت اجتماعی، ستون فقرات یک جامعه در زمان سختیها هستند.
وقتی این پیوندها و اعتماد متقابل در جامعه قوی باشد، مردم به صورت خودجوش برای حل مشکلات و یاری رساندن به یکدیگر بسیج میشوند.
این همبستگی نه تنها فشار را از دوش نهادهای رسمی برمیدارد، بلکه به آنها نیز امکان میدهد تا با پشتوانه مردمی قویتر و کارآمدتر عمل کنند. در واقع، سرمایههای اجتماعی مانند یک شبکه ایمنی عمل میکنند که اثرات مخرب بحرانها را کاهش داده و مسیر بازسازی و بهبود را هموار میسازند.
منبع/ایرنا